
[ هجّے ]
«مادر» دو بخش دارد:
بخشے بـ روی در،
بخشے بـ روی دیوار!
[ دِقُّ الباب! ]
گفته بود:
«انا مدینة العلم
و علےٌ بابـها»
نشنیدم بگوید:
« و فاطمة شهیدة ُ هذه ِ الــباب»
[ عمق ِ فاجعه ]
مادر کجا؟
خانه
از ایـטּ طرف است!
[ درماטּ ]
خاک مےتکانم
از چادر مادر
لا اقل
زنده بماند پدر!
[ کبود ]
از قدیم گفته اند:
« ماه
همیشه پشت ابر
نخاهد ماند»
بےچاره شوهر ات!
[ محراب ِ کوچه ]
علے
در «کوچه» ضربت خورد،
نه در «کوفه»!
[ اشتباه چاپے ]
بےخود از زهر نگویید،
جگر ِ حسـטּ را
صدای ِ سیلے
پاره پاره کرد!
[ یاس ]
روے گلے کـ خار ندارد،
راحت مےشود
پا گذاشت!
[ علت ]
مادر سیر شده بود از دنیا،
و الّا
تمام ِ خانواده
مستجاب الدعوه بودند!
یاس را
در کوچه چیدند؛
طوبا و رازقی، در خانه خشکید.
«بنی هاشم اعضای یکدیگرند..»
سید محمد رضی زاده